خوب سلام ...
عیدتون هم مبارک...
بعد از ماجرای بالا ما مسئول انجمن اسلامی شدیم و ....
اول اینکه دوران دانش آموزی هیچوقت بر نمیگرده و قدر بدونید..
اگه بونید با این سمت چه بلاهایی سر مدیر و دانش آموزان مدرسه پیام دانش آوردم ...
اول یه تیم ساختم و بعد در مسجد محل عضو بسیجشون کردم و هر چی یاد میگرفتیم
به روی دانش آموزان بیچاره پیاده میکردیم ...
میگم دوران خوبی بود ... صبحا مدرسه و بعد اتحادیه ...
اتحادیه هم دوران تغیر و تحول بود با بچه ها اونجا هم خوب جور شده بودم یه تیم هم آنجا شدیم و با
قوت کار مکردیم ... پنجشنبه شبها جلسه تشکیلات بود ...
صبح جمعه هم با تیم ، البته چون من مربی امداد وکوهنوردی بودم پست امداد و نجات باباکوهی دست ما بود.
بیچاره هلال احمر...
خوب گذشت و گذشت و گذشت تا اینکه ...
بقیه در قسمت بعد ...
نویسنده ر.ی